درآمد یخی
تابستان! فصلی که گرمایش را در بلخ، بیشتر بر رخ مردم میکشد و با آن هم این فصل، زیباییها زیادی با طعم خوش خربزههای شیرین دارد، شیرینیای که بلخیان مهمان نواز، آن را برای هر مسافر تازه از راه رسیدهای تعارف میکنند.
وزارت احیا و انکشاف دهات با خدماتی که در روستاهای بلخ انجام داده از وزارتهای معدودی است که مردم با نام آن آَشنایی دارند و برنامههای آن در بلخ باعث ایجاد تغییر مثبت در زندگی روستاییان شده است.
برنامه انکشاف اقتصاد روستایی یکی از برنامههای بزرگ این وزارت در سرتاسر کشور محسوب میشود که ۹۱۵۲ تن را طی پنج سال فعالیتش در ولایت بلخ تحت پوشش قرار خواهد داد.
دهدادی، از جمله ولسوالیهای پنجگانهی بلخ است که ساکنین آن، عضویت گروپ پس انداز برنامه انکشاف اقتصاد روستایی را دارند.
ملکه حکیمی، زن چهل سالهای است که در روستای شیرآباد ولسوالی دهدادی زندگی میکند.
او با جبین گشاده و چشمهای سبز، از اندک زنان در روستای شیر آباد است که از فقر و نا امیدی سخن میزند.
پنج پسر و دو دختر ثمرهی ازدواج ملکه و شوهرش یونس است. به گفتهی او شوهرش آهنگر است و دستمزد روزانهی وی کفاف مصارف ماهانهشان را نمیدهد.
ملکه ۱۴ ماه پیش به برنامه انکشاف اقتصاد روستایی پیوست و از این که سواد کافی خواندن و نوشتن را داشت مسؤول گروپ پس انداز و گروپ تولیدی درخشان در روستای شیرآباد تعیین شد.
ملکه در مورد اتفاقی که جرقهی امید در سفر پر پیچ و خم زندگیاش به حساب می آید گفت:
«ماه جوزای سال پار، در یک روز گرم که پسرم ظهر از مکتب به خانه آمد، داخل گیلاس پودر آلتونسا درست کرد و آن را در یخچال گذاشت، ساعتی بعد که آن را از یخچال برداشت، پودر را یخ بسته بود و با آن به کوچه رفت، پسرکها با دیدن یخ نارنجی رنگ شگفت زده شدند و هر کدام ازو خواستند تا یخ را به آنها بدهد و در نتیجه پسرکی نوجوان با دادن دو افغانی، یخ را از پسرم خرید؛ پسرم وقتی به خانه برگشت داستان را برای من تعریف کرد و پولی را که بدست آورده بود را نیز به من داد تا برایش ذخیره کنم. من با شنیدن حرفهای پسرم، فکری به ذهنم خطور کرد و فردای همان روز مبلخ پنجصد افغانی را از گروپ پس اندازم قرضه گرفتم و با آن چند قوطی استوانهی شکل، پودر آلتونسا و دوغ تهیه کردم و یخهای رنگارنگ با طعمهای مختلف تهیه کردم. با این کار تعداد زیادی از مردم محل یخمکها را از من خریدند و حالا همه روزه ۲۰۰ قوطی یخمک را در دو طعم میوهای و دوغی درست میکنم و روزانه ۲۰۰ افغانی مفاد بدست میآورم.»
ملکه که به مکتب نرفته و خواندن و نوشتن را در مدرسهی دینی در روستایشان فرا گرفته است، میگوید که اکنون با کار یخمک فروشی مصارف تحصیل فرزندانش را میپردازد و امیدوار است تا آینده درخشانی را برای آنها رقم بزند.
ملکه که دو پسرش را به تازگی نامزاد کرده است، عروسانش را نیز تشویق میکند تا عضویت گروپهای پسانداز را دریافت کنند و با اشتراک در گروپهای تولیدی این برنامه بتوانند جهیزیه ازدواجشان را تهیه کنند.
او خطاب به سایر زنان روستایی در بلخ میگوید: «یک اتفاق کوچک میتواند سر آغاز یک زندگی روشن باشد لذا هیچ گاه مایوس نشوید و بازوی همتتان را چاق تر کنید.»